» تمامی کالاها و خدمات این فروشگاه ، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه میباشند و فعالیتهای این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است .
فروشگاه ساز رایگان فایل فروشگاه ساز رایگان فایل
یاد خدا و قرب و نزدیکی به خدا رها 1393/10/28 دسته بندی : پروژه و مقاله 0

«يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغدو اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون و لا تكونوا كالذين نسواالله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون لا يستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون‏». 
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا داريد; و هركسى بايد بنگرد كه براى فردا [ى خود] از پيش چه فرستاده است و[باز] از خدا بترسيد. در حقيقت‏ خدا به آن چه مى‏كنيد آگاه است.و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان‏را دچار خودفراموشى كرد; آنان همان نافرمانان‏اند. دوزخيان بابهشتيان 

موضوع:

یاد خدا و قرب و نزدیکی به خدا

 

فهرست مطالب

مقدمه :

چهار نوع قرب در آیات قرآن

علت نزدیکى انسان به خدا

نقش شفاعت و توسل در قرب به خدا

قرب به خدا

سیر انسان به سوى قرب خدا

نفى استقلال از غیر خدا

مراتب قرب به خدا

کمال درتقرب به خدا

کمال در تقرب به خدا

راه تقرب به خدا

الف توجه (عامل اثباتى)

ب محبت (عامل اثباتى)

ج- نفى دلبستگى‏ها (عامل سلبى)

دنیا طلبان و آخرت ‏طلبان

نیاز انسان به محبت‏خدا

راه تقویت محبت‏به خدا

عوامل مؤثر در تزکیه زکات (صدقه)

روزه شرط حصول تقوى

عبادت خدا

راه رسیدن به قرب الهى

اشاره

میل فطرى نیازمند راهنمایى و هدایت است.

راه رسیدن به قرب الهى

ذو مراتب بودن معارف الهى

راه شناسایى تفصیلى قرآن

فلسفه احتیاج به امام

درجات معرفت و همت مؤمنان

نتیجه گیری :

یاد مرگ و ذخیره براى آخرت

پى‏نوشت:

منابع و ماخذ :

مقدمه :

«يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغدو اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون و لا تكونوا كالذين نسواالله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون لا يستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون‏». 

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا داريد; و هركسى بايد بنگرد كه براى فردا [ى خود] از پيش چه فرستاده است و[باز] از خدا بترسيد. در حقيقت‏خدا به آن چه مى‏كنيد آگاه است.و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان‏را دچار خودفراموشى كرد; آنان همان نافرمانان‏اند. دوزخيان بابهشتيان يكسان نيستند، بهشتيانند كه كاميابانند». 

گرچه همه دستورها براى تهذيب است ولى اين آيات مباركه ارتباطمستقيمى با تهذيب نفس دارد. هر خطرى كه ديگران را به كام كشددر اثر نسيان نفس است، لذا فرمود: «يا ايها الذين آمنوااتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله‏» آن گاه‏فرمود نظير كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كرده‏اند بلكه هم‏چون كسانى باشيد كه به ياد خدايند. اوليا به ياد خدايند و خداهم به ياد آن‏هاست و آن‏ها را هم به ياد خودشان متذكر مى‏كند.كفار و منافقان از خدا غفلت كردند خدا هم آن‏ها را از خودشان‏اغفال كرده است. اين‏كه فرمود: «يا ايها الذين آمنوا اتقواالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد» آن گاه فرمود: «و لا تكونوا كالذين نسوا الله‏» يعنى مانند اين گروه نباشيديعنى نظير گروه ديگر باشيد. اين كه فرمود: «لقد كان لكم فى‏رسول الله اسوة حسنة‏» يا در باره حضرت ابراهيم سلام الله‏عليه فرمود: او اسوه شماست‏يعنى مانند اينها باشيد. قرآن نمى‏فرمايد خدا را فراموش نكنيد كه بشود يك دستور العمل خشك ويك اصل كلى، بلكه مى‏فرمايد: مانند آنان كه خدا را فراموش‏كردند نباشيد; يعنى عده‏اى بودند كه خدا را فراموش كردند و به‏دام نفاق و كفر افتادند و به سرنوشتشان هم رسيدند. اين، به‏اصطلاح همان بيان قاعده است‏به ذكر موردش كه اكتفا به يك امرعلمى محض. پس از اين طرف هم كسانى هستند كه به ياد خدايند وخدا هم به ياد آن‏هاست كه فرمود: «فاذكرونى اذكركم‏» و كسانى‏هستند كه به ياد خدايند و خداوند آن‏ها را به ياد خود آن‏هاانداخته است كه: اليوم هم «اشهدهم على انفسهم‏» هست. امروزهم كسانى هستند كه خدا آن‏ها را به ياد خود آن‏ها انداخت و خودآن‏ها را نشان خودشان داد. نه اين «و لا تكونوا كالذين نسواالله فانسيهم انفسهم‏» تاريخ برمى‏دارد و نه آن «اشهدهم على‏انفسهم‏». اينها قضاياى تاريخى نيست كه در فلان سال شمسى ياقمرى يا ميلادى اتفاق افتاده باشد، اگر كار مال روح است نسيان‏روح يا ياد روح منزه از زمان و مكان است. آن‏ها كه خودشان رافراموش مى‏كنند يا به ياد خودشان هستند اين در افق زمان نيست.قهرا آن «اشهدهم على انفسهم‏» در يك جناح، و اين «انسيهم‏انفسهم‏» در جناح ديگر است.اين كه به ما فرمود: «و لا تكونوا كالذين نسوا الله‏» يعنى‏كونوا كالذين اشهدهم على انفسهم. امروز هم هستند كسانى كه خداآنها را نشان خودشان مى‏دهد و آنها خودشان را مى‏بينند; يعنى ازراه خودشناسى به ياد حق مى‏رسند. آيه ۱۰۵ سوره مائده، طبق بيان‏سيدنا الاستاد علامه طباطبائى رضوان الله تعالى عليه به‏منزله شرح اين آيه است‏يعنى «يا ايها الذين آمنوا عليكم‏انفسكم لا يضركم من ضل اذا اهتديتم‏» به منزله شرح اين آيه است. 

 

چهار نوع قرب در آيات قرآن 

شما تقريبا اين چهار دسته آيه‏را در قرآن كريم به ياد داريد كه درباره اين است كه خدا به‏انسان نزديك است، فقط با انسان سخن مى‏گويد: دسته اول اين است‏كه شما دعا كنيد خدا نزديك است: «و اذا سالك عبادى عنى فانى‏قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان‏» در همين آيه مباركه هفت‏مورد خدا از خود به ضمير متكلم وحده ياد مى‏كند. آن قدر مساله‏قرب خدا مطرح است كه گرچه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم‏در سؤال واسطه است اما در جواب، ديگر واسطه نيست، چون‏نفرمود: اذا سالك عبادى عنى فقل انى قريب بلكه فرمود: اگر از تو سؤال‏كردند من خودم جواب مى‏دهم براى اين كه من به تو از تو نزديك‏ترم، به آن‏ها از آن‏ها نزديك‏ترم، به سؤال از خود سؤال نزديك‏ترم‏و امثال آن. نشانه قرب را در همين نحوه جواب فهماند، ديگرنفرمود تو در جواب آن‏ها بگو از تو سؤال مى‏كنند ولى من جواب‏مى‏دهم. اين دسته اول آيات كه فقط اصل قرب را مى‏فهماند. دسته دوم آيات اين است كه در سوره مباركه واقعه مى‏فرمايد افراد وپرستارانى كه در بالين محتضر هستند نگران‏اند، خدا مى‏فرمايد:شما با اين كه به بيمار نزديك‏ايد من از شما به او نزديك‏ترم:«و نحن اقرب اليه منكم و لكن لا تبصرون‏» يعنى و هو يبصر اماو لكنهم لا تبصرون يعنى نه اين كه نه شما مى‏بينيد نه او مى‏بيند اوالان در يك حالى است كه ما را خوب درك مى‏كند، ما را خوب‏مى‏شناسد، اما شما نمى‏دانيد كه ما يعنى من با مامورانم به اين‏محتضر از شما كه در بالين او هستيد نزديك‏ترم. دسته سوم آيات‏كه نزديكى بيش‏تر را مى‏رساند همان است كه در سوره مباركه «ق‏»مشخص كرد و فرمود: «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به‏نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد» در اين نوع سوم سخن اين‏نيست كه خدا به ما از ديگران نزديك‏تر است‏بلكه سخن بر اين است‏كه خدا به ما از آن رگ حيات ما نزديك‏تر است. نوع چهارم همان است كه در سوره مباركه انفال آمده است كه خدابه ما از خود ما نزديك‏تر است «و اعلموا ان الله يحول بين‏المرء و قلبه‏». خوب قلب ما همان حقيقت ماست، منظور اين جرم‏مادى كه هر انسان يا هر حيوانى دارد كه نيست. اين كه خدا فرمودحرف ما را كسى درك مى‏كند كه داراى قلب باشد: «لمن كان له قلب‏او القى السمع و هو شهيد» كسى كه داراى دل باشد حرف ما رادرك مى‏كند منظور اين قلب مادى كه نيست‏خوب اين قلب مادى راهمه دارند و ممكن است قلب يك انسان منافق يا كافر را وقتى‏متخصص قلب معاينه مى‏كند بگويد اين قلب سالم است، اما قرآن‏در باره همين فرد مى‏فرمايد: «فى قلوبهم مرض‏» پس منظور قلب‏مادى نيست، قلب انسان همان روح انسان است، همان است كه يا طيب‏و طاهر است‏يا معصيت‏كار كه: «و من يكتمها فانه آثم قلبه‏»خوب، پس قلب ما همان حقيقت ماست چيز ديگر نيست در كريمه سوره‏انفال هم فرمود: «و اعلموا ان الله يحول بين المرء و قلبه‏»يعنى بين ما و خود ما احاطه حق حائل است پس چيزى براى خود مانمى‏ماند. 


خرید و دانلود | 1,500 تومان
نوع فایل :WORD | تعداد صفحات :41
گزارش تخلف به پلیس سایت
مطالب مرتبط